از من بپرسی باید توی همان کودکی، اصلا از همان پنج شش سالگی کلاس‌های فشرده‌ای برای همه‌ی آدم‌ها برگزار شود مبنی بر آموزش دل کندن یا راهکارهای رها کردن یا چگونه راحت و بی‌دردسر خودمان را از شر هرآنچه بی‌حاصل است خلاص کنیم یا چگونه بی‌خیال شویم یا کی وا بدهیم، کی ول کنیم و از این دست چیزها. عنوانش هر چه باشد مهم نیست، همین‌که کسانی بهمان آموزش بدهند که کی و چگونه دل بکنیم کفایت می‌کند. به گمانم این از عدم آموزش در سنین کودکی می‌آید که گاهی اوقات نمی‌توانیم خودمان را از شر چیزی یا کسی که آزارمان می‌دهد رها کنیم. که نمی‌توانیم آدمی که دوستش داریم اما ته دوست داشتنمان به هیچ جایی نخواهد رسید را رها کنیم. که وقتی بارها و بارها و بارها برایمان روشن می‌شود کسی یا چیزی مناسبمان نیست بتوانیم رهایش کنیم. بتوانیم توی صورتش ـ با همه‌ی عشقی که داریم، با همه‌ی حماقتی که عاشقی با خود می‌آورد و با همه‌ی کوری و کری‌مان ـ با اقتدار داد بزنیم: برو به جهنم. از یاد نگرفتن می‌آید اینکه نمی‌توانیم وقتی علف هرزی دور اندام‌هایمان پیچیده و دست و پایمان را بسته و راه نفسمان را تنگ کرده و جلوی چشمانمان را گرفته ریشه کن‌اش کنیم. باید کلاس‌های فشرده‌ای برگزار کنند و از همان کودکی این چیزها را به آدم‌ها آموزش دهند، سپس هر سال در یک روز و تاریخ مشخص کلاس مذکور را برای همان آدم‌ها تکرار کنند و در مورد چیزهایی که می‌آموزند در محیطی مصنوعی امتحان بگیرند و آدم‌ها را مجبور کنند خلاصه‌ای از همه‌ی آموزش‌های مبنی بر "دل کندن" را با خط درشت و خوانا بنویسند و بچسبانند یک جایی درست جلوی چشمشان تا مبادا یادشان برود کی باید توی صورت کسی یا چیزی نگاه کنند و محکم و بی‌تردید بگویند: برو به جهنم.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فیکوس لیراتا موسیقی جدید دنیای از خوشمزه ها D.T قيمت پاور بانک | فروشگاه آنلاين اليتاسل Andrew turk3istanul.parsablog.com Alexandria بیستمین پرسش مهر رئیس جمهور